وای به باغی که کلیدش از چوب مو باشه.
وای به خونی که یک شب از میونش بگذره.
وای به کاری که نسازد خدا.
وای به مرگی که مردهشور هم عزا بگیره.
وای به وقتی که بگندد نمک.
وای به وقتی که چاروادار راهدار بشه.
وای به وقتی که قاچاقچی گمرکچی بشه.
وعده سر خرمن دادن.
وقت خوردن، خاله، خواهرزاده را نمیشناسه.
وقت مواجب سرهنگه، وقت کار کردن سربازه.
وقتی که جیک جیک مستونت بود یاد زمستونت نبود؟
وقتی مادر نباشه با زنبابا باید ساخت.
هادی، هادی، اسم خودتو به ما نهادی.
هر جا که آشه، کل، فراشه.
هر جا خرسه، جای ترسه.
هر جا سنگه به پای احمد لنگه.
هر جا که پری رخیست دیوی با اوست.
هر جا که گندوم نده مال من دردمنده.
هر جا که نمک خوری نمکدون نشکن.
هر جا مرغ لاغره، جایش خونه ملا باقره.
هر جا هیچ جا، یک جا همه جا.
هر چه از دزد موند، رمال برد.
هر چه بخود نپسندی به دیگران نپسند.
هر چه بگندد نمکش میزنند * وای به وقتی که بگندد نمک.
هر چه به همش بزنی گندش زیادتر میشه.
هر چه پول بدی آش میخوری.
هر چه پیش آید خوش آید.
هر چه خدا خواست همان شود * هر چه دلم خواست نه آن شد.
هر چه خورده نریده.
هر چه دختر همسایه چلتر، برای ما بهتر.
هر چه در دیگ است به چمچه میاد.
هر چه دیر نپاید دلبستگی را نشاید.
هر چه رشتم پنبه شد.
هر چه سر بزرگتر، درد بزرگتر.
هر چه عوض داره گله نداره.
هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی.
هر چه که پیدا میکنه خرج اتینا میکنه.
هر چه مار از پونه بدش میاد بیشتر در لونهاش سبز میشه.
هر چه میگم نره، بازم میگه بدوش.
هر چه نصیب است نه کم میدهند * ور نستانی به ستم میدهند.
هر چه هست از قامت ناساز بیاندام ماست * ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست. ~ حافظ
هر چیز که خوار آید یکروز به کار آید.
هر خری را به یک چوب نمیرونند.
هر دودی از کباب نیست.
هر رفتی، آمدی داره.
هر سخن جائی و هر نکته مقامی دارد.
هر سرازیری یک سر بالائی داره.
هر سرکهای از آب، ترشتره.
هر سگ در خونه صاحابش شیره.
هر شب شب قدر است اگر قدر بدانی.
هر کس از هر جا رونده است با ما برادرخونده است.
هر کسی پنج روزه نوبت اوست. (( دور مجنون گذشت و نوبت ماست ... )) ~ حافظ
هر کسی کار خودش ، بار خودش ،آتیش به انبار خودش.
هر که با مادر خود زنا کنه با دگران چها کنه.
هر که بامش بیش برفش بیشتر.
هر که به یک کار، به همه کار؛ هر که به همه کار به هیچ کار.
هر که به امید همسایه نشست گرسنه میخوابه.
هر که تنها قاضی رفت خوشحال برمیگرده.
هر که خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه.
هر که خری نداره غمی نداره.
هر که خیانت ورزد دستش در حساب بلرزد.
هر که دست از جان بشوید هر چه در دل دارد گوید.
هر که را زر در ترازوست زور در بازوست.
هر که را طاووس باید جور هندوستان کشد.
هر که را مال هست و عقلش نیست * روزی آن مال مالشی دهدش
و آنکه را عقل هست و مالش نیست * روزی آن عقل بالشی دهدش. ~ عمادی شهریاری
هر که را میخواهی بشناسی یا باهاش معامله کن یا سفر کن.
هر که شیرینی فروشد مشتری بر وی بجوشد.
هر که نان از عمل خویش خورد * منت از حاتم طائی نبرد.
هر کی به فکر خویشه کوسه بفکر ریشه.
هر کی خر شد، ما پالونیم.
هر کی که زن نداره، آروم تن نداره.
هر گردی گردو نیست.
هر گلی زدی سر خودت زدی.
هزار تا چاقو بسازه یکیش دسته نداره.
هزار تا دختر کورو یکروزه شوهر میده.
هزار دوست کمه، یک دشمن بسیار.
هزار قورباغه جای یه ماهی رو نمیگیره.
هزار وعده خوبان یکی وفا نکند.
هشتش گرو نه است.
هلو برو تو گلو.
هم از توبره میخوره هم از آخور.
هم از شوربای قم افتادیم هم از حلیم کاشون.
همان آش است و همان کاسه.
همان خر است و یک کیله جو.
هم چوب را خوردیم هم پیاز را و هم پول را دادیم.
هم حلوای مردههاست هم خورش زندهها.
هم خدا را میخواهد هم خرما را.
همدون دوره و کردوش نزدیک.
همسایه نزدیک، بهتر از برادر دور.
همسایهها یاری کنید تا من شوهرداری کنم.
هم فاله و هم تماشا.
همکار همکارو نمیتونه ببیند.
هم لحافه و هم تشک.
هم میترسم هم میترسونم.
همنشین به بود تا من از او بهتر شوم.
همه چیز را همگان دانند.
همه ابری هم بارون نداره.
همه خرها رو به یک چوب نمیرونند.
همه رو مار میگزه مارو خر چسونه.
همه سرو ته یه کرباسند.
همه قافله پس و پیشیم.
همه کاره و هیچ کاره.
همه ماری مهره نداره.
همه ماهی خطر داره بدنامیشو صفر داره.
هر مرغی انجیر نمیخوره.
همیشه آب در جوی آقا رفیع نمیره یه دفه هم در جوی آقا شفیع میره.
همیشه خره خرما نمیرینه.
همیشه روزگار به انسان رو نمیکنه.
همیشه شعبان، یکبار هم رمضان.
همیشه ما میدیدیم یه دفعه هم تو ببین.
همینو که زائیدی بزرگش کن.
هنوز باد به زخمش نخورده.
هنور دهنش بوی شیر میده.
هنوز سر از تخم در نیاورده.
هنوز غوره نشده مویز شده.
هنوز دو قورت و نيمش باقي مانده.
هوو هوو را خوشگل میکنه جاری جاری را کدبانو.
هیچ ارزونی بیعلت نیست.
هیچ انگوری دوبار غوره نمیشه.
هیچ بده را به هیچ بستانی کاری نیست.
هیچ بدی نرفت که خوب جاش بیاد.
هیچ بقالی نمیگه ماست من ترشه.
هیچ تقلبی بهتر از راستی نیست.
هیچ چراغی تا به صبح نمیسوزه.
هیچ چیز شرط هیچ چیز نیست.
هیچ دوئی نیست که سه نشه.
هیچ دودی بیآتش نیست.
هیچ عروس سیاه بختی نیست که تا چهل روز سفید بخت نباشه.
هیچکاره، رقاص پای نقاره.
هیچکاره و همهکاره.
هیچکس در پیش خود چیزی نشد.
هیچکس را توی گور دیگری نمیگذارن.
هیچکس روزی دیگری را نمیخوره.
هیچکس نمیگه ماست من ترشه.
هیچ گرونی بیحکمت نیست.
یابو برش داشته.
یابوی اخته و مرد کوسه سن و سالشون معلوم نیست.
یابوی پیش آهنگ آخرش توبره کش میشه.
یا خدا یا خرما.
یار بد، بدتر بود از مار بد.
یارب مبادا که گدا معتبر شود. ((گر معتبر شود ز خدا بیخبر شود ... ))
یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم.
یار قدیم، اسب زین کرده است.
یار، مرا یاد کنه ولو با یک هل پوک.
یا زنگی زنگ باش یا رومی روم.
یا علی غرقش کن منهم روش.
یا کوچهگردی یا خانهداری.
یا مرد باش یا نیمه مرد یا هپل هپو.
یا مرگ یا اشتها.
یا مکن با پیلبانان دوستی * یا بنا کن خانهای در خورد پیل. ~ سعدی
یکی رو تو ده راه نمیدادند سراغ کدخدا رو میگرفت.
یک ارزن از دستش نمیریزه.
یک مرده به نام به که صد زنده به ننگ.
یک انار و صد بیمار.
یک بز گر گله را گر میکند.
یک خورده شاخ بهتر از هزار ذرع دمه.
یک داغ دل بس است برای قبیلهای.
یکدم نشد که بی سر خر زندگی کنیم.
یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب.
یک بار جستی ملخه، دو بار جستی ملخه، آخر به دستی ملخه.
یه بام و دو هوا.
یه پا چارق، یه پا گیوه.
یه پاش این دنیا یه پاش اون دنیاست.
یه پول جیگرک سفره قلمکار نمیخواد.
یه تب یه پهلوانو میخوابونه.
یه تختهاش کمه. (خل و کمعقل است)
یه جا میل و مناره را نمیبینه یه جا ذره رو در هوا میشماره.
یه مثقال گه توی شکمش نیست میخواد به شمسالعماره برینه.
یه چیز بگو بگنجه.
یه حموم خرابه چهل تا جومهدار نمیخواد.
یه خونه داریم پنبه ریسه، میون هفتاد ورثه.
یه دست به پیش و یه دست به پس.
یه دست صدا نداره.
یه دستم سپر بود، یه دستم شمشیر، با دندونام که نمیتونم بجنگم.
یه دیوانه سنگی به چاه میندازه که صد عاقل نمیتونه بیرون بیاره.
یه روده راست توی شیکمش نیست.
یه روزه مهمونیم و صد ساله دعاگو.
یه روز حلاجی میکنه سه روز پنبه از ریش ور میچینه.
یه سال بخور نون و تره صد سال بخور نون کره.
یه سال روزه بگیر آخرش با فضله سگ افطار کن.
یه سوزن بخودت بزن و یه جوالدوز به مردم.
یه سیب و که به هوا بندازی تا بیاد پائین هزار تا چرخ میخوره.
یه شکم سیر بهتر از صد شکم نیم سیر.
یه عمر گدائی کرده هنوز شب جمعه رو نمیدونه.
یه کاسه چی صد تا سرناچی.
یه کفش آهنی میخواد و یه عصای فولادی.
یه کلاغ و چهل کلاغ.
یه گوشش دره یه گوشش دروازه.
یه لاش کردیم نرسید دولاش کردیم که برسد.
یه لقمه نون بربری من بخورم یا اکبری.
یه مرید خر بهتر از یه ده شیش دانگ.
یه مو از خرس کندن غنیمته.
یه مویز و چل قلندر.
یه نه بگو، نه ماه رو دل نکش.
یه وقت از سوراخ سوزن تو میره یه وقت از در دروازه تو نمیره.
یکی به نعل و یکی به میخ.
یکی چهارشنبه پول پیدا میکنه یکی گم میکنه.
یکی کمه، دو تا غمه، سه تا خاطر جمه.
یکی مرد و یکی مردار شد یکی به غضب خدا گرفتار شد.
یکی میبره یکی میدوزد.
یکی گفت: مادرم را میفروشم. گفتند: که چطور مادرت را میفروشی؟ گفت: قیمتی میگم که نخرند.
یکی میمرد ز درد بینوایی؛ یکی میگفت: خانوم زردک نمیخواهی؟
یکی نون نداشت بخوره پیاز میخورد که اشتهاش واشه.
یکی یه دونه یا خل میشه یا دیونه.
بفهمی / ببینی یک من ماست چقدر کره میده/ کره داره.