لاف در غریبی، گور در بازار مسگرها.
لالائی میدونی چرا خوابت نمیبره.
لب بود که دندون اومد.
لر اگر به بازار نره بازار میگنده.
لقمان حکیم را گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت: از بی ادبان. ~ گلستان سعدی
لگد به گور حاتم زده.
لولهنگش آب میگیره.
لیلی را از چشم مجنون باید دید.
ما از خیک دست برداشتیم خیک از ما دست برنمیداره.
ما اینور جوب تو اونور جوب.
ما اینور جوب تو اونور جوب، فحش بده فحش بستون، پیراهن یکی شانزده تومنه.
مادر را دل سوزد، دایه را دامن.
مادرزن خرم کرده، توبره بر سرم کرده.
مادر که نیست با زنبابا باید ساخت.
مادر مرده را شیون میاموز.
مارا باش که از بز دنبه میخواهیم.
مار بد بهتر بود از یار بد.
مار پوست خودشو ول میکنه اما خوی خودشو ول نمیکنه.
مار تا راست نشه بسوراخ نمیره.
مار خورده افعی شده.
مار خیلی از پونه خوشش میاد دم لونهاش سبز میشه.
مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسه.
مار گیر را آخرش مار میکشه.
مار مهره، هر ماری نداره.
مار هر کجا کج بره توی لونه خودش راست میره.
ماست را که خوردی کاسهشو زیر سرت بزار.
ماستها را کیسه کردند.
ماستمالی کردن.
ماستی که ترشه از تغارش پیداست.
ماست نیستی که انگشتت بزنند.
ما صد نفر بودیم تنها، اونها سه نفر بودند همراه.
ما که خوردیم اما نگی یارو خر بود سیرابیت نپخته بود.
ما که در جهنم هستیم یک پله پائینتر.
ما که رسوای جهانیم غم عالم پشمه.
مال است نه جان است که آسان بتوان داد.
مال بد بیخ ریش صاحبش.
مال به یکجا میره ایمون به هزار جا.
مالت را خار کن خودت را عزیز کن.
مال خودت را محکم نگهدار همسایه را دزد نکن.
مال خودم مال خودم مال مردمم مال خودم.
مال دنیا و بال آخرته.
مال ما گل مناره، مال مردم زیر تغاره.
مال مفت صرافی نداره.
پول باد آورده چند و چون نداره.
مال ممسک میراث ظالمه.
مال همه ماله، مال من بیت الماله.
ماما آورده را مرده شور میبره.
ماما که دو تا شد سر بچه کج در میاد.
ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون * او به مطلبها رسید و ما هنوز آوارهایم.
ماه درخشنده چو پنهان شود * شبپره بازیگر میدان شود.
ما هم تون را میتابیم هم بوق را میزنیم.
ماه همیشه زیر ابر پنهان نمیمونه.
ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است.
ماهی ماهی رو میخوره، ماهیخوار هر دو را.
ماهی و ماست؟ عزرائیل میگه بازم تقصیر ماست؟
مبارک خوشگل بود آبله هم درآورد.
مثقال نمکه خروار هم نمکه.
مثل سیبی که از وسط نصف کرده باشند.
مثل سگ پشیمونه.
مثل کنیز ملا باقر.
مرد چهل ساله تازه اول چلچلیشه.
مرد خردمند هنر پیشه را * عمر دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه آموختن * با دگری تجربه بردن بکار. ~ سعدی
مرد که تنبوتش دو تا شد بفکر زن نو میافته.
مرده را رو که بدی بکفن خودش میرینه.
مردی را پای دار میبردند زنش میگفت: یه شلیته گلی برای من بیار.
مردی که نون نداره اینهمه زبون نداره.
مرغ بیوقتخوان را باید سر برید.
مرغ زیرک که میرمید از دام؛ با همه زیرکی به دام افتاد.
مرغ گرسنه ارزن در خواب میبینه.
مرغ، هم تخم میکنه هم چلغوز.
مرغ همسایه غازه.
مرغی را که در هواست نباید به سیخ کشید.
مرغ یه پا داره.
مرغی که انجیر میخوره نوکش کجه.
مرگ برای من، گلابی برای بیمار.
مرگ به فقیر و غنی نگاه نمیکنه.
مرگ خر عروسی سگه.
مرگ خوبه اما برای همسایه.
مرگ میخواهی برو گیلان.
مرگ یه بار شیون یه بار.
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد. (( نابرده رنج گنج میسر نمی شود ... )) ~ سعدی
مزد خر سور چرونی خر سواریست.
مزد دست مهتر چس یابوست.
مسجد نساخته گدا درش ایستاده.
مشتری آخر شب خونش پای خودشه.
مشک خالی و پرهیز آب.
معامله با خودی غصه داره.
معامله نقد بوی مشک میده.
معما چو حل گشت آسان شود.
مغز خر خورده.
مفرداتش خوبه اما مردهشور ترکیبشو ببره.
مگس به فضلهش بشینه تا مورچهخور دنبالش میدوه.
مگه سیب سرخ برای دست چلاق خوبه؟
مگه کاشونه که کپه با فعله است؟
ملا شدن چه آسون، آدم شدن چه مشکل.
ملا نصرالدین صنار میگرفت سگ اخته میکرد یکعباسی میداد میرفت حموم.
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم * تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال. ~ سعدی
من از بیگانگان هرگز ننالم * که با من هر چه کرد آن آشنا کرد. ~ حافظ
من کجا و خلیفه در بغداد.
من میگم خواجهام تو میگی چند تا بچه داری؟
من میگم نره تو میگی بدوش.
من میگم انف، تو نگو انف، تو بگو انف.
من نمیگویم سمندر باش یا پروانه باش * چون بفکر سوختن افتادهای مردانه باش. ~ مرتضی قلیخان شاملو
من نوکر حاکمم نه نوکر بادنجان.
موریانه همه چیز خونه را میخوره جز غم صاحب خونه را.
موش به سوراخ نمیرفت جارو به دم بست.
مورچه چیه که کله پاچش چی باشه.
موش زنده بهتر از گربه مرده است.
موش به همبونه ( انبار) کار نداره همبونه به موش کار داره.
موش و گربه که با هم بسازند دکان بقالی خراب میشه.
مهتاب نرخ ماست را میشکنه.
مهره مار داره.
مه فشاند نور و سگ عوعو کند * هر کسی بر طینت خود میتند. ~ مولوی
مهمون باید خندهرو باشه اگر چه صاحبخونه، خون گریه کنه.
مهمون تا سه روز عزیزه.
مهمون خر صاحبخونه است.
مهمون که یکی شد صاحبخونه گاو میکشه.
مهمون، مهمونو نمیتونه ببینه صاحبخونه هر دو را.
مهمون ناخونده خرجش پای خودشه.
مهمون هر کی، و در خونه هر چی.
میون حق و باطل چهار انگشته.
میون دعوا حلوا خیر نمیکنند.
میون دعوا نرخ معین میکنه.
می بخور، منبر بسوزان، مردم آزاری مکن.
میخوای عزیز بشی یا دور شو یا کور شو.
میراث خرس به کفتار میرسه.
میراثخوار بهتر از چشته خوره.
میوه خوب نصیب شغال میشه.
میهمان راحت جان است و لیکن چو نفس * خفه سازد که فرود آید و بیرون نرود.
مو از ماست کشیدن مانند "آنها مي دانند كه اينجا مو را از ماست بيرون مي كشند"
نابرده رنج گنج میسر نمیشود * مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد. ~ سعدی
ناخوانده به خانه خدا نتوان رفت.
ناز عروس به جهازه.
نازکش داری ناز کن، نداری پاهاتو دراز کن.
نبرد رگی تا نخواهد خدای. (( اگر تیغ عالم جنبد ز جای ... ))
نخود توی شله زرد.
نخودچی توی جیبم میکنی اونوقت سرم را میشکنی؟
نخودچی شو دزدیده.
نخود همه آش.
ندید بدید وقتی بدید به خود برید.
نذر میکنم واسه سرم خودم میخورم و پسرم.
نردبون، پله به پله.
نردبون دزدها.
نزدیک شتر نخواب تا خواب آشفته نبینی.
نزن در کسی را تا نزنند درت را.
نسیه نسیه آخر به دعوا نسیه.
نشاشیدی شب درازه.
نشسته پاکه.
نفسش از جای گرم در میاد.
نکرده کار نبرند بکار.
نگاه بدست ننه کن مثل ننه غربیله کن.
نوشدارو بعد از مرگ سهراب.
نوکر باب، شیش ماه چاقه شیش ماه لاغر.
نوکر بیجیره و مواجب تاج سر آقاست.
نو که اومد به بازار کهنه میشه دلآزار.
نون اینجا آب اینجا؛ کجا بروم به از اینجا؟
نون بدو، آب بدو، تو به دنبالش بدو.
نون بده، فرمون بده.
نون به همه کس بده، اما نان همه کس مخور.
نونت را با آب بخور منت آبدوغ نکش.
نون خونه رئیسه، سگش هم همراهشه.
نون خودتو میخوری حرف مردمو چرا میزنی؟
نون خودتو میخوری حلیم حاج عباسو هم میزنی؟
نون را به اشتهای مردم نمیشه خورد.
نون را باید جوید توی دهنش گذاشت.
نونش توی روغنه.
نونش را پشت شیشه میماله.
نون گدائی رو گاو خورد دیگه بکار نرفت.
نون نامردی توی شکم مرد نمیمونه.
نون نداره بخوره پیاز میخوره اشتهاش واشه.
نون نکش آب لوله کش.
نه آب و نه آبادانی نه گلبانگ مسلمانی.
نه آفتاب از این گرمتر میشود و نه غلام از این سیاهتر.
نه از من جو، نه از تو دو، بخور کاهی برو راهی.
نه به اون خمیری نه به این فطیری.
نه به اون شوری شوری نه به این بینمکی.
نه بباره نه به داره، اسمش خاله موندگاره.
نه بر مرده بر زنده باید گریست. (( گر این تیر از ترکش رستمی است ... )) ~ فردوسی
نه پسر دنیائیم نه دختر آخرت.
نه پشت دارم نه مشت.
نه پیر را برای خر خریدن بفرست نه جوان را برای زن گرفتن.
نه خانی اومده نه خانی رفته.
نه چک زدم نه چونه، عروس اومد به خونه.
نه خود خوری نه کس دهی گنده کنی به سگ دهی.
نه در غربت دلم شاد و نه روئی در وطن دارم * الهی بخت برگردد از طالع که من دارم.
نه دزد باش نه دزد زده.
نه راه پس دارم نه راه پیش.
نه سر پیازم نه ته پیاز.
نه سر کرباسم نه ته کرباس.
نه سرم را بشکن نه گردو توی دومنم کن.
نه سیخ بسوره نه کباب. (( کاری بکن بهر ثواب ... ))
نه عروس دنیا نه داماد آخرت.
نه شیر شتر نه دیدار عرب.
نه قم خوبه نه کاشون لعنت به هر دوتاشون.
نه مال دارم دیوان ببره نه ایمان دارم شیطان ببره.
نه نماز شبگیر کن نه آب توی شیر کن.
نه هر که سر نتراشد قلندری داند.
نی به نوک دماغش نمیرسه.
نیش عقرب نه از ره کین است * اقتضای طبیعتش این است.
نیکی و پرسش؟