فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان * آنگه شود پدید که نامرد و مرد کیست؟ ~ ناصر خسرو
فرزند بیادب مثل انگشت ششمه، اگر ببری درد داره، اگر هم نبری زشته.
فرزند عزیز نور دیده * از دبه کسی ضرر ندیده.
فرزند کسی نمیکند فرزندی * گر طوق طلا به گردنش بربندی.
فرزند عزیز دردونه، یا دنگه یا دیونه.
فرشش زمینه، لحافش آسمون.
فرش، فرش قالی، ظرف، ظرف مس، دین، دین محمد.
فضول را به جهنم بردند گفت: هیزمش تره.
فقیر، در جهنم نشسته است.
فکر نان کن که خربزه آبه.
فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه.
فلک فلک، بهمه دادی منقل، به ما ندادی یک کلک.
فواره چون بلند شود سرنگون شود.
فیل خوابی میبیند و فیلبان خوابی.
فیلش یاد هندوستان کرده.
فیل و فنجان.
فیل زندهاش صد تومنه، مرده شم صد تومنه.
قاپ قمارخونه است.
قاتل بپای خود پای دار میره.
قاچ زین را بگیر اسبدوانی پیشکشت.
قاشقسازی کاری نداره، مشت میزنی توش گود میشه، دمش را میکشی دراز میشه.
قاشق نداری آش بخوری نونتو کج کن بیل کن.
قاطر را گفتند: پدرت کیست؟ گفت: اسب آقادائیمه.
قاطر پیش آهنگ آخرش توبره میشه.
قبا سفید قبا سفیده.
قبای بعد از عید برای گل منار خوبه.
قدر زر، زرگر شناسد قدر گوهر، گوهری.
قرآن کنند حرز و امام مبین کشند. (( یاسین کنند ورد و به طاها کشند تیغ ... ))
قربون برم خدارو، یک بام و دو هوارو، اینور بام گرما را اون ور بام سرمارو.
قربون بند کیفتم، تا پول داری رفیقتم.
قربون سرت آقا ناشی، خرجم با خودم آقام تو باشی.
قربون چشمهای بادومیت - ننه من بادوم.
قربون چماق دود کشت کاه، بده جوش پیشکشت.
قرض که رسید به صد تومن، هر شب بخور قیمهپلو.
قسمت را باور کنم یا دم خروس را؟
قسم حضرت عباس را باور کنم یا دم خروس را؟
قسم نخور که باور کردم.
قلم، دست دشمنه.
قم بید و قنبید، اونهم امسال نبید.
قوم و خویش، گوشت هم را میخورند استخوان هم را دور نمیندازند.
کاچی بهتر از هیچی است. یا کاچی به ز هیچی.
کار از محکمکاری عیب نمیکنه.
کار بوزینه نیست نجاری.
کار خر و خوردن یابو.
کونی که گشت تو رودخونه نی می شینه توی خونه
کارد، دسته خودشو نمیبره.
کار نباشه زرنگه.
کار، نشد نداره.
کار هر بز نیست خرمن کوفتن * گاو نر میخواهد و مرد کهن.
کاری بکن بهر ثواب؛ نه سیخ بسوزه نه کباب.
کار نیکو کردن از پر کردن است.
کاسه داغتر از آش.
کاسه جائی رود که شاه تغار باز آید.
کاسه را کاشی میشکنه، تاوانش را قمی میده.
کاشکی را کاشتند سبز نشد.
کاشکی ننم زنده میشد؛ این دورانم دیده میشد.
کافر همه را به کیش خود پندارد.
کاه از خودت نیست کاهدون که از خودته.
کاه بده، کالا بده، دو غاز و نیم بالا بده.
کاه پیش سگ، استخوان پیش خر.
کاه را در چشم مردم میبینه کوه را در چشم خودش نمیبینه.
کاهل به آب نمیرفت، وقتی میرفت خمره میبرد.
کباب پخته نگردد مگر به گردیدن.
کبکش خروس میخونه.
کپه هم با فعله است؟
کجا خوشه؟ اونجا که دل خوشه.
کج میگه اما رج میگه.
کچلی را گفتند: چرا زلف نمیگذاری؟ گفت: من از این قرتیگریها خوشم نمیاد.
کچل نشو که همه کچلی بخت نداره.
کچلیش، کم آوازش.
کدخدا را ببین، ده را بچاپ.
کرایه نشین، خوش نشینه.
کرمداران عالم را درم نیست * درمداران عالم را کرم نیست.
کرم درخت از خود درخته.
کژدم را گفتند: چرا بزمستان در نمیآئی؟ گفت: به تابستانم چه حرمت است که در زمستان نیز بیرون آیم؟
کس را وقوف نیست که انجام کار چیست. (( هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار )) ~ حافظ شیرازی
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.
کسی دعا میکنه زنش نمیره که خواهر زن نداشته باشه.
کسی را در قبر دیگری نمیگذارند.
کسی که از آفتاب صبح گرم نشد از آفتاب غروب گرم نمیشه.
کسی که از گرگ میترسه گوسفند نگه نمیداره.
کسی که با مادرش زنا کنه، با دیگران چها کنه.
کسی که منار میدزده، اول چاهش را میکنه.
کسی که خربزه میخوره، پای لرزش هم میشینه.
کشته از بسکه فزونست کفن نتوان کرد.
کفاف کی دهد این باده به مستی ما * خم سپهر تهی شد ز می پرستی ما.
کف دستی که مو نداره از کجاش میکنند؟
کفتر صناری، یاکریم نمیخونه.
کفتر چاهی جاش توی چاهه.
کفشات جفت، حرفات مفت.
کفشاش یکی نوحه میخونه، یکی سینه میزنه.
کفگیرش به ته دیگ خورده.
کلاغ آمد چریدن یاد بگیره پریدن هم یادش رفت.
کلاغ از وقتی بچهدار شد، شکم سیر به خود ندید.
کلاغ از باغمون قهر کرد، یک گردو منفعت ما.
کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیره راه رفتن خودش هم یادش رفت.
کلاغ، روده خودش درآمده بود اونوقت میگفت: من جراحم.
کلاغ سر لونه خودش قارقار نمیکنه.
کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی.
کلاه را که به هوا بیندازی تا پائین بیاید هزار تا چرخ میخوره.
کلاه کچل را آب برد گفت: برای سرم گشاد بود.
کلفتی نون را بگیر و نازکی کار را.
کلوخ انداز را پاداش سنگ است * جواب است ای برادر این نه جنگ است.
کلهاش بوی قورمه سبزی میده.
کلهپز برخاست سگ جایش نشست.
کله گنجشکی خورده.
کمال همنشین در من اثر کرد * وگر نه من همان خاکم که هستم. ~ سعدی
کم بخور همیشه بخور.
کمم گیری کمت گیرم؛ نمرده ماتمت گیرم.
کنار گود نشسته میگه لنگش کن.
کند همجنس با همجنس پرواز. (( کبوتر با کبوتر باز با باز ... ))
کنگر خورده لنگر انداخته.
کور از خدا چی میخواهد؟ دو چشم بینا.
کور خود و بینای مردم.
کورشه اون دکانداری که مشتری خودشو نشناسه.
کور را چه به شبنشینی.
کور کور را میجوره آب گودال را.
کور هر چی توی چنته خودشه خیال میکنه توی چنته رفیقش هم هست.
کوری دخترش هیچ، داماد خوشگل هم میخواهد.
کوری عصاکش کوری ديگر است/بود.
کوزه خالی، زود از لب بام میافته.
کوزهگر از کوزه شکسته آب میخوره.
کوزه نو آب خنک داره.
کوزه نو دو روز آب را سرد نگه میداره.
کوسه دنبال ریش رفت سیبیلشم از دست داد.
کوسه و ریش پهن.
کو فرصت؟
کوه بکوه نمیرسه، آدم به آدم میرسه.
کوه، موش زائیده.
گابمه و آبمه و نوبت آسیابمه.
گاو پیشانی سفیده.
گاوش زائیده.
گاو نه من شیر.
گاه باشد که کودک نادان * به غلط بر هدف زند تیری.
گاهی از سوراخ سوزن تو میره گاهی هم از دروازه تو نمیره.
گدارو که رو بدی صاحبخونه میشه.
نرمی ز حد مبر که چو دندان مار ریخت * هر طفل نی سوار کند تازیانهاش. ~ صائب
گذر پوست به دباغخانه میافته.
گر به دولت برسی مست نگردی مردی.
گر بری گوش و گر زنی دمبم * بنده از جای خود نمیجنبم.
گربه برای رضای خدا موش نمیگیره.
گربه تنبل را موش طبابت میکنه.
گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه بو میده.
گربه را دم حجله باید کشت.
گربه را اگر در اطاق حبس کنی پنجه بروت میزنه.
گربه را گفتند: گهت درمونه خاک پاشید روش.
گربه روغن میخوره خانم دهنش بو میکنه.
گربه شب سموره.
گربه شیر است در گرفتن موش * لیک موش است در مصاف پلنگ.
گربه مسکین اگر پر داشتی * تخم گنجشک از زمین برداشتی.
گر تو بهتر میزنی بستان بزن.
گر تو قرآن بدین نمط خوانی * ببری رونق مسلمانی را. ~ سعدی
گر تو نمیپسندی تغییر ده قضا را. (( در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند ... )) ~ حافظ
گر جمله کائنات کافر گردند * بر دامن کریاش ننشیند گرد.
گر حکم شود که مست گیرند * در شهر هر آنچه هست گیرند.
گر در همه دهر یک سر نیشتر است * بر پای کسی رود که از همه درویشتر است.
گر در یمنی چو با منی پیش منی * ور پیش منی چو بیمنی در یمنی.
گرد نام پدر چه میگردی؟ * پدر خویش باش اگر مردی. ~ سعدی
گرز به خورند پهلوون.
گر زمین و زمان بهم دوزی * ندهندت زیاده از روزی.
گر صبر کنی زغوره حلوا سازیم.
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟
گرگ دهن آلوده و یوسف ندریده.
گرهی که با دست باز میشه نباید با دندان باز کرد.
گفت: پیغمبر که چون کوبی دری * عاقبت زآن در برون آید سری.
گفت: چشم تنگ دنیادار را * یا قناعت پر کند یا خاک گور. ~ سعدی
گفت: خونه قاضی عروسیست. گفت: به تو چه؟ گفت: مرا هم دعوت کرده اند. گفت: به من چه؟
گفت: استاد؛ شاگردان از تو نمیترسند. گفت: من هم از شاگردها نمیترسم.
گفتند: خرس تخم میذاره یا بچه؟ گفت: از این دم بریده هر چی بگی بر میاد.
گفتند: خربزه و عسل با هم نمیسازند. گفت: حالا که همچین ساختهاند که دارند منو از وسط برمیدارند.
گفتند: خربزه میخوری با هندوانه؟ گفت: هر دو دانه.
گفت: نوری خونه است؟ گفتند: علاوه بر نوری دخترش هم خونه است. گفت: نور علی نور.
گل زن و شوهر را از یک تغار برداشتهاند.
گله گیهات به سرم ایشالاه عروسی پسرم.
گنج بیمار و گل بیخار نیست * شادی بیغم در این بازار نیست. ~ مولوی
گنجشک امسال رو باش که گنجشک پارسالی را قبول نداره.
گنجشک با باز پرید افتاد و ماتحتش درید.
گنجشک با زاغ زوغش بیست تاش یه قرونه، گاو میش یکیش صد تومنه.
گندم از گندم بروید جو ز جو. (( از مکافات عمل غافل نشو ... )) ~ مولوی
گندم خوردیم از بهشت بیرونمان کردند.
گنه کرد به بلخ آهنگری * به شوشتر زدند گردن مسگری.
گوز در بازار مسگری.
گوز به شقیقه چه ربطی داره.
گوساله بسته را میزنه.
گوسفند امام رضا را تا چاشت نمیچرونه.
گوسفند بفکر جونه، قصاب به فکر دنبه.
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من * آنچه البته بجائی نرسد فریادست. ~ یغمایی جندقی
گوشت جوان لب طاقچه است.
گوشت را از ناخن نمیشه جدا کرد.
گوشت را از بغل گاو باید برید.
گوشت رانم را میخورم منت قصاب رو نمیکشم.
گوهر پاک بباید که شود قابل فیض * ورنه هر سنگ و گلی لؤلؤ مرجان نشود. ~ حافظ
گه جن خورده.
گیرم پدر تو بود فاضل * از فضل پدر تو را چه حاصل. ~ نظامی
گیرم که مار چوبه کند تن بشکل مار * کو زهر بهر دشمن و کو مهره بهر دوست. ~ خاقانی
گیسش را توی آسیا سفید نکرده.