پا را به اندازه گلیم باید دراز کرد.
پای خروستو ببند، به مرغ همسایه هیز نگو.
پایینپایینها جاش نیست، بالابالاها راش نیست.
پز عالی، جیب خالی.
پس از چهل سال چارواداری، الاغ خودشو نمیشناسه.
پس از قرنی شنبه به نوروز میافته.
پستان مادرش را گاز گرفته.
پسر خاله دسته دیزی.
پسر زائیدم برای رندان، دختر زائیدم برای مردان، موندم سفیل و سرگردان.
پسرکو ندارد نشان از پدر * تو بیگانه خوانش نخوانش پسر.
پشت تاپو بزرگ شده.
پنج انگشت برادرند، برابر نیستند.
پوست خرس نزده میفروشه.
پول است نه جان است که آسان بتوان داد.
پول پیدا کردن آسونه، اما نگهداریش مشکله.
پول حرام، یا خرج شراب شور میشه یا شاهد کور.
پولدارها به کباب، بیپولها به بوی کباب.
پول ما سکه عُمَر داره.
پیاده شو با هم راه بریم.
پیاز هم خودشو داخل میوهها کرده.
پی خر مرده میگرده که نعلش را بکنه.
پیراهن بعد از عروسی برای گل منار خوبه.
پیرزنه دستش به درخت گوجه نمیرسید، میگفت: ترشی بمن نمیسازه.
پیش از آخوند منبر نرو.
پیش رو خاله، پشت سر چاله.
پیش قاضی و معلق بازی.
تا ابله در جهانه، مفلس درنمیمانه.
تابستون پدر یتیمونه.
تا پریشان نشود کار به سامان نرسد.
تا تریاق از عراق آرند، مار گزیده مرده باشد.
تا تنور گرمه نونو بچسبون.
تا تو فکر خر بکنی ننه، منو در بدر میکنی ننه.
تا چراغ روشنه جونورها از سوراخ میان بیرون.
تا شغال شده بود به چنین سوراخی گیر نکرده بود.
تا کرکس بچهدار شد، مردار سیر نخورد.
تا گفتهای غلام توام، میفروشنت.
تا گوساله گاو بشه، دل مادرش آب میشه.
تا مار راست نشه توی سوراخ نمیره.
تا نازکش داری نازکن، نداری پاهاتو دراز کن.
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها.
تا هستم به ریش تو بستم.
تب تند عرقش زود در میاد.
تخممرغ دزد، شتر دزد میشه.
تخم نکرد، وقتی هم کرد توی کاهدون کرد.
ترب هم جزء مرکبات شده.
ترتیزک خریدم قاتق نونم بشه، قاتل جونم شد.
تره به تخمش میره، حسنی به باباش.
تعارف کم کن و بر مبلغ افزا.
تغاری بشکنه ماستی بریزد * جهان گردد به کام کاسه لیسان.
تف سر بالا، بر میگرده به ریش صاحبش.
تلافی غوره رو سر کوره در میاره.
تنبان مرد که دو تا شد به فکر زن دوم میافته.
تنبل مرو به سایه، سایه خودش میآیه.
تنها به قاضی رفته خوشحال برمیگرده.
تو از تو، من از بیرون.
تو بگو ف من میگم فرحزاد.
توبه گرگ مرگه.
تو که نیزن بودی چرا آقا دائیت از حصبه مرد.
تومون خودمونو میکشه، بیرونمون مردم را.
توی دعوا نون و حلوا خیر نمیکنند.
[
ثنای خویش گفتن بود از تهیمیانی (پس از اینهمه مناقب، خجلم خجل پشیمان که...) نظامی
ثوابت باشد ای دارای خرمن * اگر رحمی کنی بر خوشهچینی حافظ
ثواب راه بهخانه صاحب خود میبرد.